«ریچارد هایر» عصبشناسی از دانشگاه کالیفرنیا، میگوید: «به لحاظ تاریخی، پژوهش هوش گرفتار بحثهای زیادی شده است.» دانشمندان مخالف این موضوع بودند که آیا به راستی هوش میتواند اندازهگیری شود و اگر چنین باشد، آیا ژنها چیزی داشتند که در مقابل تحصیلات و دیگر تجربیات زندگی بتواند در این خصلت نقشی ایفا کند. اما حال هایر میگوید: «اکنون میتوانید از مطالعاتی شبیه این مطالعه بفهمید که این مطلب سالهای نوری بسیاری فراتر از تصور ما است. این خبر بسیار هیجانانگیز و مثبت است.»
«دنیل پوستوما» نویسندهی همکار این مطالعه، ژنتیکشناس دانشگاه VU آمستردام میگوید: «این نتایج تنها به دلیل جمعیت زیادی از افرادی که مطالعه شدند، ممکن شد.» او و همکارانش دادههای ۱۳ مطالعات قبلی روی هوش، برخی منتشر شده و برخی منتشر نشده، را ترکیب کردند. پوستوما و گروهش به دنبال ارتباطهایی بین امتیازهای هوش اندازهگیری شده به روشهای مختلف در این مطالعات و تغییرات ایجاد شده در کتابهای راهنمای هوش از ۷۸،۳۰۸ کودک و بزرگسال بودند. این روش که مطالعهی همخوانی سراسر ژنوم یا «GWAS» نامیده میشود، به دنبال نشانههایی است که ثابت میکند ویژگیهای فردی خاصی در ژنوم افراد، به یک ویژگی وابسته هستند.
این روش انواع خاصی از ۲۲ ژنی را نشان داد که نیمی از آنها قبلاً در این رابطه که در توانایی هوش نقش دارند، شناخته نشده بودند. روشی متفاوت، ۳۰ ژن هوش دیگر شناسایی کرد که تنها یکی از ژنها قبلاً یافت شده بود. تصور میشود بسیاری از این ۴۰ ژن بهتازگی با هوش مرتبط شده، به تکامل سلولهای مغزی کمک میکنند. برای مثال، ژن «SHANK3» به سلولهای عصبی کمک میکند تا با همتاهایش ارتباط برقرار کند. نویسندگان تخمین زدند که گونههای ژنتیک شناسایی شده در GWAS تنها حدود ۵ درصد تفاوتهای فردی در هوش را به خود اختصاص میدهند. این امر به این معنی است که اگر این نتایج تایید شود، تنها بخش کوچکی از این مطلب را توضیح خواهد داد که چرا برخی افراد باهوشتر از دیگران هستند. روانشناس تکاملی، «وندی جانسون» از دانشگاه ادینبرگ میگوید: «گونههای ژن شناسایی شده در این مقاله، چنان مقدار اندکی از این تغییرات را به خود اختصاص میدهد که عملاً هیچ چیزی به ما نمیگوید.»
هایر میگوید: «با این حال، بیشتر دانستن در مورد ژنتیک هوش ممکن است در نهایت راههایی برای افزایش دادن این ویژگی نشان دهد؛ بهبودی که در هر دو انتهای بالا و پایین منحنی به افراد کمک خواهد کرد. اگر ما بفهمیم که چه اتفاق اشتباهی در مغز رخ میدهد، شاید بتوانیم در آن دخالت کنیم. آیا خوب نبود که همهی ما تنها کمی باهوشتر بودیم؟»
با این حال، پوستوما، موانع بسیاری را میبیند. فراتر از نگرانیهای اخلاقی و قانونی، زیستشناسی پایه مغز به شکل باورنکردنی پیچیده است. هر تک ژن کارهای بسیاری برای انجام دادن دارد. بنابراین تغییر دادن یک ژن ممکن است اثرات پیشبینی نشدهی بسیاری را در پی داشته باشد. پوستوما میگوید: «پیش از آنکه دانشمندان بتوانند ژنها را در راستای افزایش هوش تغییر بدهند، آنها میبایست تمام اطلاعات لازم مرتبط با فرآیند کلی را بدانند. تغییر دادن ژنتیک برای افزایش دادن هوش بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود.»
برچسب : نویسنده : 3science3602 بازدید : 155